اعجاز قرآن در عصر فضا و تکنولوژی
ارتباط وپیوند مردم به قرآن است،لذاهراندازه پیوند مردم به قرآن بیشترشودبه همان نسبت ایمان ویقینشان نیزفزونی می گیرد .وچون ایمان رو به یقین نهاد خوی ومنش نیز تغییر می یابد در قرآن کریم حدود 900آیه وجود دارد که به نحوی به اعجاز علمی اشاره دارند وخداوند نیز فرمود;سیر اعجاز با پیشرفت علم پیوسته اداماه می یابد ((سنریهم آیاتنافی الافاق والانفس)) (فصّلت/آیه 53) یعنی،ما به آنان که منکر اسلام وقرآنند هرچه زود تر دلایل ونشانه های خود رادراقطال ونواحی آسما نها وزمین که جهان کبیر است ودرداخل ودرون خودشان نشان خواهیم داد.بادقت دراین آیه روشن می شود که حرف(س- سوف) برای آینده ی نزدیک است پس چه بسیار اموری که درعهد رسول خدا کشف نشده اما پیشرفت علم از آنها پرده برداشت که تعداد آن با کلیه ی معجزات و پیشرفت های علمی ازابتدا تا کنون برابری می کند.
قرآن هماز مسائل بسیاری سخن گفت که در گذشته وجود نداشت اما طبق فرموده ی قرآن آیات ونشانه های خداوند پیوسته ادامه می یابد سپس همانگونه که آدمی به پایان سیر پیشرفت علمی نمی رسد اینگونه به پایان اعجاز علمی نخواهد رسیدواین روند ادامه دارد تا به گفته ی قرآن- بشر به حق خواهد رسید در سوره ی فصّلت ایه ی 53 خداوند می فرماید:مابه زودی نشانه های خود را به منکران نشان خواهیم داد تا برایشان روشن شودکه قرآن حق است دراین آیه منظور خداوند آن نبود که بفرماید ما نشانه های خود راآشکار می کنیم تا بشر بداند خداوند حق است پس نگفت«انّه الحقّ » بلکه گفت تا اینکه بشر بداند«انّه الحقّ» قرآن برسبیل حق است ،لذا آیات خداوند ونشانه های آن بر انسان بدان دلیل است که مردم بدانند قرآن حق است وبهترین گواهش برای کافران طبق سوره ی فصّلت/53 می باشد.
آیات علمی قرآن بسیار ودارای انواع مختلف وموضوعات گوناگونی است در یک تقسیم بندی آیه های قرآنی به دو بخش عمده تقسیم می شوند:
1- آیات ونشانه های خدا در طبیعت
2- آیات ونشانه های خدادر ذات ودرون آدمی
واین که قرآن فرمود:«ما آیات خودرا به آنها نشان خواهیم داد» منظور نشانه هایی ساده وزود فهم چون شتر،کوه و زمین و....نیست بلکه مقصود،آیات ونشانه هایی است که بعد از پیشرفت علم و ترقی تکنولوژی به چنگ می آید که برای درک آن بایستی به ابزاری فراتر از چشم مجهز گشت لازم به ذکر است بگوییم وبدانیم که قرآن کتاب هدایت است نه کتاب علوم تجربی «ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم» اسراء/9- اما این هدایت با روش ها واصول های متفاوت آمده است
قرآن ،جامع همه چیز است وتمام نیاز های روحی وسعادت بشری رادرخود دارد.
اعجاز علمی قرآن در آسمانها وکهکشان:
آفرینش بدون ستون آسمان :
«الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها»(رعد/2)
خدا همان کسی است که آسمانها را چنان که می بینید بدون ستون برپاداشت
مفسران، در تفسیر این آیه فرموده اند: خداوند آسمان را بدون ستون آفرید ،اما گروهی دیگر معتقد اند آسمان دارای ستون هایی است که دیده نمی شوند واین تفسیر به واقعیت نزدیک تر است، زیرا ضمیر«ها» در«ترونها»به«عمد» بر می گردد نه آسمان دانشمندان معاصر تفسیر نوینی براین آیه ابراز داشته می گویند منتظور از ستون های نامرئی ستون ها ی جاذبه است که اگر وجود نداشت نظم جهان به هم می خورد;همان واقعه ای که دررستاخیز به وقوع خواهد پیوست.
پیدایش جهان:
«اولم یرالّذین کفروا انّ السّماوات والارض کانتا رتقا ففتقنا هما وجعلنا من الماءکلّ شیء حیّ افلا یومنون»انبیاء/30 آیا کافران نمی بینند که آسمانها وزمین درآغاز خلقت به صورت یک توده ی عظیمی از ابر وگاز در گستره ی فضا یکپارچه وبه هم متصل بود وسپس براثر انفجار آنها راازهم جداساخته ایم و هرچیز زنده ای را ازآب آفریدیم،آیا آنها ایمان نمی آورند. کلمات آیه: رتق: به هم چسبیدن شدید فتق:جدایی وانفصال
دانش نوین ستاره شناسی ثابت کرده است که آسمانها وزمین درابتدایک جسم واحد بوده وقبل ازاینکه انفصال رخ دهد،شب وروز آنها یکی بود وبعد ازانفصال است که برخی سرد،گرم یا تاریک،شدند.به دیگر سخن؛احتمال داده می شود که خورشید دراثر تراکم ابر بزرگی از گاز وغباربه وجود آمده باشد.پس از تراکم مقداری گاز وتشکیل خورشید به صورت یک ستاره،گاز وغبار باقی مانده،شروع به چرخیدن نموده وبه مرور زمان متراکم شده است،دراثر این تراکم سیارات دیگر منظومه ی شمسی شکل گرفتند. آیه ی دیگری که به تایید این مطلب می پردازد،آیه ی 12از سوره ی «فصّلت » است که می فرماید:«ثم استوی الی السّماء وهی دخان» سپس خداوند اراده ی آفرینش آسمان کرد درحالی که دود گونه وبه شکل سحابیدر گستره ی فضای بی انتها پراکنده بود . آیه ی فوق،به نظریه ی سدیم(نظریه ی غباری)اشاره دارد؛چیزی که در اکتشافات علمی مطرح است وقرآن،آن را دود گونه وسحابی می خواند. گسترش پیوسته ی جهان تانابودی آن
«والسماءبینینا باییدوانا لموسعون» ذاریات/47 ماآسمان راباقدرت بنا ساختیم وهمواره آن راوسعت می دهیم.
این آیه،دلالت بروسعت وگسترش پیوسته ی جهان وکائنات داردچیزی که امروزه علم کیهان شناسی به آن رسیده وبه صورت یک واقعیت علمی درآمده است؛هنگامی که انیشتین«نظریه ی نسبی»رادرمورد زمین عرضه داشت که زمین درحال گسترش است به این واقعیت علمی دست یافت ،اما نمی توانست عمق واقعی مساله رادریابد،پس ابراز داشت که زمین در حال گسترش نمی باشد،اما علم آمد ونظریه ی گسترش پیوسته ی کائنات را به ثبوت رسانید. علم جدید وقرآن ثابت کردند که اتّساع جهان پیوستهادامه خواهد یافت به این دیدگاه خواهیم رسید که عده ای از دانشمندان اسلاتمی وغیراسلامی اظهار داشته اند که جهان بعد از این گسترش درنقطه ای متوقف خواهد شد، برهمین اساس کیهان شناسان جهان رابه مراحلی تقسیم بندی کرده اند: 1- مرحله ای که در آن انفجار بزرگ(Big Bang) که تولد جهان است. 2- گسترش واتّساع پیوسته ی جهان؛ 3- مرحله ی توقف وباز ایستادن جهان از گسترش ووسعت؛ 4- مرحله ای که درآن نابودی وتباهی بزرگ رخ خواهد داد وکرات وخورشید،ماه وستارگان به هم برخورد خواهند کردوجهان کنونی پایان خواهد یافت. الله اکبر!الله اکبر!جاوید است قرآن،این گفته ی دانشمندان غرب است؛ آنان که ایمانی به اسلام وقرآن ندارند،بلکه آنچه گفته اند،نتیجه ی تحقیقات خودشان است.حال ما نظر آنها(مرحله ی چهارم) که جهان پایان خواهد یافت وکرات وخورشید وستارگان وماه بی نور خواهند شدوبه هم برخورد خواهند کرد درتحقیقات ایشان دیده ایم وخوانده ایم ولی قرآن باصراحت وزیبایی مخصوص به خود،ازآن سخن راندودرحدود1500سال قبل به این حقیقت علمی اذعان نمود. «یسئل ایّان یوم القیامه،فاذا برق البصر وجمع الشّمس والقمر» قیامه/6-9 می پرسد روز قیامت کی خواهد آمد؟هنگامی که چشمها سراسیمه آشفته دشود،وماه بی نور وروشنایی می گردد وخورشید وماه گرد آوری می گردد. «یوم نطوی السّمآءکطیّ السّجل للکتب» انبیاء/104 روز قیامت آنهارا مانند طومار درهم می پیچیم. «اذا السّماء انفطرت واذا الکواکب انتثرت واذا البحار فجّرت» انفجار/1-3 آن ئهنگامی که آسمان شکافته شود وهنگامی که ستارگان فرو ریزند وزمانی که دریا ها منفجر شوند. وآیاتی دیگر در قرآن چون آیه 8 و9سوره ی معار،آیات اولیه ی سوره ی انشقاق وآیات آغازین سوره ی حج،به پایان کار اشاره دارند،و علم جدید به تایید آن آمده است.
واقعیت علمی هفت آسمان «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثماستویالی السّماءفسوّا هنّ سبع سماوات و هو بکل شیءعلیم»بقره/29 خدا آن کسی استکه همه ی موجودات وپدیده های روی زمین رابرای شما آفرید،آن گاه به آسمان پرداخت واز آن هفت آسمان منظم ترتیب داد،خدا دانا وآشنا به هرچیزی است. دکتر طارق سویدان،نویسنده ی کتاب «اعجاز القرآن» می گوید:«در غرب کتابی به نام«جهان ماوراء»خواندم که نوشته بود:در مرحله ی انفجار بزرگ(Big Bang)که کائنات ازهم جداشد؛جهان به هفت بخش یا به قولی دیگر به هفت آسمان تقسیم می شود.این سخن،گفته ی یک غیر مسلمان است که هیچ ایمانی به قرآن ندارد وحتی از آن هم بی خبراست»
گروهی از دانشمندان گفته اند:«منظور ازهفت آسمان کرات هفت گانه است»حال اینکه این دیدگاه غلطاست؛زیرا،کرات آسمانی نه تا هستندکه گرد خورشید درحرکتند،بازهم احتمال می رود که کراتی دیگر وجود داشته باشند که برای ما شناخته نیستند،لذا شایسته است که محققان،قرآن راراهنمای خود قرار دهند،چون آنچه قرآن در باره ی علم می گویداصالت دارد،گرچه درابتدا به نظر می رسدباعلم درتضاد است،ولی درآینده که علم پیشرفت نمودمی بینیم،تضاد مذکور ناشی ازنقص علم است نه قرآن»
خورشید فروزان وماه تابان
«تبارک الّذی جعل فی السّماء بروجا وجعل فیها سراجا منیرا» فرقان/61 پاینده وبزرگوار است خدایی که برآسمان برجهای دوازداه گانه ی فلکی رابه وجود آورد ودرآن خورشید فروزان وماه تابان راقرار داد.
«هو الّذی جهل الشّمس ضیاءوالقمر نورا» یونس/5 پروردگار یکتاست که خورشید فروزان و ماه تابان راآفرید.
«جعل القمر فیهنّ نورا وجعل الشّمس سراجا» نوح/16 وماه رادرمیان آنها تابان وخورشیدرا فروزان آفرید. وقتی به اوصاف قرآن درباره ی خورشید وماه می رسیم، خواهیم دید،زیبا ترین ودقیق ترین وصف ازآن دو آمده است. قرآن،خورشید رافروزان وماه راتابان معرفی می کند، گرچه می پنداریم،ماه نوردارد،اما ماه درذات خود نوری ندارد بلکه نور آن،نتیجه ی انعکاس خورشید برآن است؛آیا زیبا ترازاین وصف ،وصفی دیگر می توان یافت،که درآن خورشید رانورانی وفروزانم معرفی کند واز ماه تعبیر مستنیر(نور بگیر)ارئه دهد. ازدیگر زاویه،درزبان عربی«ضیاء» به چیزی اطلاق می گردد که از خود نور داردو«نور،منیر یامستنیر» که از خود نوری ندارد،بلکه از دیگر اشیاءروشنی می گیرد.
ماه وخورشید حساب شده
«الشّمس والقمر بحسبان» رحمان/5 خورشید وماه برابرحساب هستند ومحسوب می باشند. اعجاز آیه:می دانیم که حساب ماه وسال از گردش خورشید وماه به دست می آید وخداوند می فرماید:«خورشید وماه محسوب(حساب شده) هستند » یعنی ،ازروی دقت ونظام می باشد،لذا می بینیم حجم خورشید ودوری ونزدیکی آن به زمین همه از روی دقّت وحساب است؛به دیگر سخن اگر حجم خورشید از آن چه اکنون هست کمی بزرگتر می بود ،کره ی زمین می سوخت واگر زمین کوچکتر ازصورت کنونی می بود موجودات آن منجمد می شدند . دوری ونزدیکی خورشید نیز درحیات وممات موجودات زمین مؤثراست .لذاجایگاه آن بادقت وریزه کاری بسیار تعین شده است به گونه ا ی که ذرّه ای تخطّی نمی ورزد . درمورد ماه نیز وضع چنین است ،اگر اندکی فاصله ی ماه ازوضع کنونی کمتر بود،دریاها و اقیانوسها طغیان کرده وزمین راتوفان وسیل فرامی گرفت واگرفاصله اندکی ازحالت کنونی دورترمی بود،بازحیات کره ی زمین به خطر می افتاد؛زیرا،جزرومدبه وقوع نمی پیوست وزندگی موجودات –مخصوصا-موجودات دریایی نابودمی شد .
پیشگویی قرآن ازسعود انسان به آسمان در آینده وعدم دوقوع این مهم درعصر پیامبر
«اولئک لم یکونوا معجزین فی الارض» هود/20 این کافران چنان نیستند که بتوانند خداوند را در زمین ناتوان سازند. ومی فرمایند:
«وماانتم بمعجزین فی الارض ولا فی السّماء» عنکبود/23 شما نمی توانید خداوند راچه در زمین وچه در آسمان درمانده کنید. درنگاه نخست وقتی به مفاهیم این آیات بنگریم،خواهیم دید، ازلحاظ محتوا وپیام یکی هستند؛زیرا هردو ازعدم توانایی انسان در ناتوان ساختن خداوند سخن می گویند؛آیه ی اول،به عدم توانایی انسان در زمین وآیه ی دوم به عدم توانایی انسان در آسمان وزمین اشاره دارد. ولی اگر ازچشم انداز اعجاز علمی به این دو آیه بنگریم، خواهیم گفت:وقتی خداوند از ملت های زمان پیامبر وقبل ازآن سخن می گوید،می فرماید:«شما نمی توانید خداوند را در زمین ناتوان سازید» اما وقتی سخن از آیندگان وعدم توانایی آنان در ناتوان ساختن خداوند به میان می آید،می فرماید:«شمانمی توانید خداوند رادر زمین .وآسمان ناتوان سازید»این دو آیه از نکات زیبا ودلربا ی اعجاز علمی قرآن هستند؛زیرا دانای غیب خبر دارد که مردمان قبل و زمان پیامبر توانایی آنرا نداشته اند که به آسمان بروند،اما این پدیده برای آیندگان آسان می شود،لذا ازآسمان وزمین سخن می گوید و ناتوانی انسا ن رادر آینده هم به او گوش زد می کند.
اثر ارتفاعات بر انسان
«فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام ومن یرد ان یظلّه یجعل صدره ضیّقا حرجا کا نّمایصّعّدفی السّماء» انعام/125
آن کسی راکه خدا بخواهد هدایت کندسینه اش راباپرتو ایمان گشاده برای پذیرش اسلا م می سازد وآن کسی راکه خدا بخواهد،گمراه کند،سینه اش رابه گونه ای تنگ می سازد که گویی به آسما ن صعود می کند.
قرآن ،قبل از به راه افتادن کاروان علم از راز عجیبی سخن به میان آورد وآن اینکه دراثر بالا رفتن انسان به آسمان فشار هوا کم می شود وتنگی نفس به فرد دست می دهد. اولین کسی که از زبان وحی به این مهم اشاره کرد،حضرت محمد- صلعم- است،در حالی که هیچ وقت طبقات بالایی جو رانپیمود ومضاف برآن هیچ یک از قلل رسول خدا بابهره گیری از وحی قرآن از مسایل بسیاری سخن به میان آورد که بعد از پیشرفت علم،بشر آنها رادریافت. یکی ازاین مسایل ،اثر ارتفاعات برانسان است.
ازدیگر اعجازمیتوان به:
بنای آسمان که بلندواستوار است. نازعات/27-28
ارتفاع وبلندی آسمان و قراردادن درمدار مشخص
قانون جاذبه ی عمومی نیوتن رحمان/7
برافراشتن آسمان بدون ستون رعد/2
دیدگاه علمی قرآن درمورد سال شمسی وقمری کهف/25
اهله ی ماه یس/39 (اهله ی ماه یاصورت های ماه عبارت است از حالات واشکال ظاهری کره ی ماه که براثر گردش کره ی مذبور به دور زمین به نظر می رسدکه به این حالات ماه نو،بدر وامثال آن گویند علت وقوع این صور،تغییر موقعیت ماه نسبت به زمین وخورشید است)
نقش ستارگان در ردیابی مسیر نحل/15 انعام/97
سقف یاهمان جو آسمان انبیاء/32
و دها آیه ی دیگر که اشاره به اعجاز علمی قرآن درآسمانها وکهکشانها دارد.
اعجاز علمی قرآن در زمین ودریا
بادهای بارور کننده ی ابر ها « وارسلنا الریاح لواقح فانزلنا من السماءماء فاسقینا کموه وما انتم له بخازنین» حجر/22 وما باد هایی بار ور کننده فروفرستادیم واز آسمان آبی نازل کردیم پس شما را بدان سیرآب نمودیم وشما خزانه دار آن نیستید. خداوند سبحان در این آیه از باد های بارور کننده،سخن به میان می آورد همان بادهایی که درتلقیح گیاهان نقش موثر دارند؛یعنی دانه ها به وسیله ی باد منتقل می شود وعمل لقاح صورت می گیرد.اگر چه این مفهوم از سیاق آیه به دست می آید،اما معنی دیگری نیز درآن نهفته است.می فرماید:« وارسلنا الریاح لواقح فانزلنا من السماءماء»مشاهده می شود«ف»در«فانزلنا»برای تعقیب کاری بدون تاخیر ودرنگ است،لذا معنی جدید این خواهد شدکه باد های بارور کننده،ابزاری برای نزول بارانند،امروزه علم جدید- باصدق این ادعا- باد ها باعث ریزش بارانند ومواد ریزی راباخود حمل می کنند که باچشم غیر مسلح دیده نمی شوند،این ذرات کوچک،بخار آب رادر کمیت های مناسب جذب کرده وبه وسیله ی باد ها حمل می کنندبه دیگر سخن بعد از آمدن باد های بارور کننده آن مقدار آب موجود در ابر باآن مقدار آب موجود در باد،حول مواد واجزای ریز موجود،جمع شده،ابر رابه حالتی می رسانند که آماده ی ریزش باران شود .گویی که باران از ابر به وجود آمده است واین بارش جز بعد از تلقیح به وسیله ی بادها صورت نخواهد گرفت.
انواع ابر ها درقرآن(ابر های متراکمیا کومولونیمبوس)
«الم تر ان الله یرجی سحابا ثم یولف بینه ثم یجعله رکا ما،فتری الودق یخرج من خلاله وینزل من جبال فیها من برد فیصیب به من یشاءویصرفه عن من یشاءیکاد سنا برقه یذهب بلا بصار» نور/43 مگر نمی دانی که خداوند ابر ها راآهسته به سوی هم می راند،سپس آنها راگرد می آورد،بعد آنها رامتراکم وانباشته می سازد،آنگاه می بینی که باران از لابه لای آنها فرو می ریزدونیز خدا از آسمان،از ابر های کوه مانند آن،تگرگ های بزرگ را فرو می بارد وهر کس را بخواهد باآن زیان می رساندوهر کس را بخواهد از زیان به دور می دارد،درخشش برق(حاصل از اصطکاک) ابرها(آن اندازه نیرومند است)نزدیک است چشم ها را(خیره)وازمیان بردارد. در هر لفظ وحرف این آیه معجزه ای نهفته است که با تحقیقات دانشمندان وماهواره های هواشناسی ثابت شده وبهاثبات کامل رسیده است. شرح نکات علمی آیه(مراحل سه گانه ی تشکیل ابر های متراکم)
الف: الم تر ان الله یرجی سحابا؛
ازجاء:در لغت عرب،آرام راندن وسوق دادن است؛یعنی خداوند به وسیله ی باد،ابر هارا به آرامی به سوی هم می راند،اما این راندن وسوق دادن تاکجا ادامه دارد؟دانشمندان می گویند:سوق دادن ابر ها تا نقطه ی اجتماع وبه هم پیوستن آنها ادامه پیدا می کند.
ب: ثم یولف بینه؛ بعداز سوق دادن وراندن ابر ها ورسیدن آنها به نقطه ی اجتماع،در مر حله ی دوم،ابر ها به هم پیوند می خورند؛بدین معنی که قبل از این مرحله،جدا ومستقل از هم هستند،اما وقتی باهم پیوند می خورندیک ابرواحد را شکل می دهند. محققان علوم هواشناسی در این باره می گویند:«اجتماع وپیوند ابر های پراکنده ممکن نیست جز اینکه ابتدا به سوی هم رانده شوند»این پدیده،منطبق با مرحله ی اول شکل گیری ابر در قرآن است.
ج: ثم یجعله رکا ما؛
بر اثر وزش باد،ابر ها برروی هم فشرده وانباشته خواهند شد و به صورت ابر های متراکم در خواهند آمد.این ابر های متراکم از طرف بالا گسترش می یابند وبه صورت توده های بسیار بزرگی در خواهند آمد وازدور به شکل کوه هایی عظیم دیده می شوند؛بعد از آنکه مراحل سه گانه ی پیشین سپری شد مرحله ای دیگر در صحنه ی فضا شکل می گیرد وآن نزول باران و تگرگ ورعد وبرق است اما چگونه؟بابالا رفتن ابر ها وباد هایی که از قسمت پایین بابار الکتریکی مثبت در حرکتند وبرخورد با نیروی الکتریکی موجود در فضایک میدان الکتریکی،شکل خواهد گرفت وبخارات آب موجود رابه صورت قطراتی بسیارریز درخواهد آورد تا بر اثر فشار تبدیل به قطرات باران شوند وببارند. نکته ای دیگر از اعجاز علمی آیه؛چرا خداوند نفرمود باران را از درون ابر فرو می فرستیم،بلکه می فرماید:از لابلای آنرا خواهیم باراند« فتری الودق یخرج من خلاله»؟
پاسخ:چون آب درون ابر ها بسیار ریز ونا پیدااست وهمچنین برای تشکیل یک قطره باران،باید هزاران قطره ی ریز به هم بپیوندند،لذا وقتی ابر ها به هم پیوستند وتشکیل ابری واحد رادادند باران از میان ابرهای به هم پیوسته پایین خواهد آمد.
نکاتی دیگر از اعجاز علمی آیه:
« وینزل من جبال فیها من برد»
ونیز خداوند از آسمان،از ابر های کوه مانند آن تگرگ های بزرگی فرو می آورد.
این قسمت از آیه به چند نکته اشاره دارد:
الف:ابری که تگرگ دارد باید کوهی شکل باشد،لذا هر ابری تگرگ ندارد؛به دیگر سخن ابری که کوهی شکل نباشد تگرگی ندارد.
«فیصیب به من یشاءویصرفه عن من یشاء»
وهر کس رابخواهد زیان می رساند وهر کس را بخواهد از زیان به دور می دارد.
نکته های مهم؛همیشه به محض تشکیل ابر،تگرگ نمی بارد بلکه گاهی بر اثر جریان های هوایی موجود در جو از فرود باز می ماندواین به تفسیر این قسمت از آیه اشاره دارد:«هر کس رابخواهد زیان می رساند وهر کس را بخواهد از زیان به دور می دارد.» «یکاد سنا برقه یذهب بلا بصار»
درخشش برق حاصل از اصطکاکابر ها به قدری نیرومند است چشم ها را خیره واز میان برمی دارد.
پیدایش رعد وبرق از چیست؟
دانشمندان قرون اخیر به تحقیق درباره ی چگونگی تشکیل برق پرداخته اند لذا هواپیماها،بالن ها،رادارها وماهواره های تحقیقاتی زیادی را به خدمت گرفته اند.نتایج تحقیقات دانشمندان آمریکایی و ژاپنی آن بود که سبب اصلی پیدایش برق در آسمان تگرگ است.چه،زمین بارالکتریکی منفی دارد وابر ها بار الکتریکی مثبت،سپس براثر فشار این دو برروی هم برق و گاهی هم غرش به وجود خواهد آمد.
یک سوال؛چه کسی حضرت محمد-صلعم- رااز این دقایق وریزه کاری ها آگاهانید؟وبرای او به طور مفصل از پیدایش ابر وباران ورعد و برق سخن گفت؟حال آنکه وی هواپیما،بالن ودیگر ابزار پژوهشی در اختیار نداشت. آری؛این همه دقت وریزه کاری که درآیات قرآن مشاهده می شود مویّد این مدّعاست هر آنچه بر محمد-صلعم- نازل شد از جانب خداوند علیم،خبیر و کاردان است.
اینکه باران چه وقت می بارد؟از مسایلی بود که در اولین اجلاساعجاز قرآن در اسلام آباد مطرح شد،یکی ازدانشمندان آمریکاییبا همکاری جمعی از علمای اسلامی هواشناس به طرح وبحث این موضوع همت گماشتند،سرانجام به این نتیجه رسیدندکه وقت دقیق فرود باران تا کنون به صورت یک معما باقی مانده است،آنان برای استحکام بخشی به نتایج خود اذعان داشتند،کارشناسان هواشناسی می توانند،بگویند فردا درجه ی حرارت یا برودت چقدر است وفشار جو،چه مقدار است وتعیین کنند سمت وزش بادها به کجاست واحتمال بدهند که بارشی صورت می گیرد،ولی اینکه به طور قاطع ابرازنظرکنند فردا بارشی وجود دارد یا نه دچار مشکل شده اند؛چونبرای اینکه بدانیم فردا یا روزهای آتی باران می بارد،بایسته است جهت وزش بادهارابدانیم ،اما گاهی وزش بادها به جنوب گاه به شمال می باشد؛لذا هرآنچه صورت می گیرد از روی شک وگمان است.آنان در ادامه گفتند:برای مثال اگر بگوییم فردا باران می آید،روی این احتمال است که ابرموجود ومواد بارور کننده ی ابرمانند گرد وخاک،دانه ها،دود،اندکی نمک درجو وجود داردو زمینه را برای یک بارش در فلان وقت آماده می کند،ولی ناگاه یک تغییر ناگهانی باعث می شود اسلوب معادله به هم خوردلذا محتمل است باران ببارد یا نبارد.
اعجاز قرآن در کوه ها
میخ شدن کوه ها
قرآن کریم در چند آیه از کوه ها سخن به میان آورده است:
«واجبال اوتادا» نبا/7
وآیا کوه هارا میخ هایی(درزمین)ننموده ایم و فرو نبرده ایم.
«وجعلنافیها شامخات» مرسلات/27
ودرون آن کوه هایی استوار وبلند قرار نداده ایم.
«والقی فی الارض رواسی الا تمیدبکم» رعد/2
و کوه های بزرگ رادرزمین قرار داد تاازاضطراب ونگرانی برهید. درچند آبه ی دیگر در قرآن مانند آیات(61 نمل)،(5 انال)از کوه ها سخن به میان آمده است. آیات فوق در وصف کوه هاست ودر آن ازکلماتی چون«وتد،میخ،رواسی،شامخات»استفاده شده است،کوه ها در تعبیر قرآنی کار میخ وعمود های یک چادر راانجام می دهند،همان که باعث ثبات واستحکام چادر در صحرا است.مردم عصر نبوت وبعد از آن از واقعیتعلمی این آیات تا سال1965میلادی بی خبر بودند تااینکه زمین شناسان ومحققان ثابت کردندکوه هایی که برروی زمین هستنددردرون زمین ریشه دوانده اند واز حرکت واضطراب زمین جلوگیری می کنند؛دقیقا مانند کوه های یخی در اقیانوس که مقدار اندکی ازآنها برروی آب است وامتداد بیشتر آنها درزیر آب قرار دارد.به دیگر سخن،کوه ها نیز امتداد کمی از آنها برروی زمین مشاهده می شود و طول بیشترشان درزیر زمین قرار گرفته است که گاه به چهار برابردرزیر زمین نسبت به قسمت فوقانی کوه می رسد.
فواید کوه ها از دیدگاه علمی
توزیع مناسب کوه ها برزمین به اندازه ای مهم است که حرکت ودوران زمین را به دور خورشید توازن می بخشد واز خروج آن از دایره ی موجود خودداری می نماید.دانشمندان درتحقیقاتشان دریافته اند که70٪ کره ی زمین آب استو30٪خشکی ،اگر کل زمین آب می بود وزن آن یک پنجم وزن کنونی می شد،آن زمان خورشید زمین را به سوی خودجذب می نمود . همچنین اگر کل زمین خشکی بود درآن،آبی وجود نمی داشت،لذا وزن آن دوبرابر وزن کنونی می شد.پس نیروی دافعه فزونی می یافت وبه مرور ،زمین از مدار گردش به دور خورشیدخارج می گشت.همچنین دانشمندان پی بردند که قرار گرفتن کوه ها درزمین متناسب بامکان وموضوع آن درروی زمین استوقسمت های فوقانی کوه هاسخت وسنگین وقسمت های داخلی آن سبک ونرم تراست وآب های موجود در کوه هانسبت به آب های دیگرسطح زمین زلال تر وگوارا تراست. آنچه در فوق سخن از آن رفت تحقیقات علمی دانشمندان اسلامی وغیر اسلامی است که ثابت شده وجای هیچ انکاری ندارد،حال آنکه قرآن کریم مدت ها قبل ازآن سخن گفت وعلم،امروز به آن پی ببرد.
حرکت کوه ها درقرآن وگردش زمین
عده ای برآن اند طبق گفته ی قرآن کریم ،زمین مسطح است درحالی که علم جدید کروی بودن آنرا ثابت کرده است ودر قرآن کریم نیز آمده است «والی الارض کیف سطحت»که نشان می دهد،زمین کروی شکل نیست ،اما این دیدگاه ناشی از عدم تدبر کافی در آیات قرآنی است:؛زیرا آیه ی یادشده،ادامه ی آیات زیر است: «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت والی السماءکیف رفعت والی الجبال کیف نصبت والی سطحت» غاشیه/17-20
این آیات،آدمی را به تفکر وتدبر درآفرینش شتر،آسمان برافراشته ،کوه های ستون مانند وزمین پهن ومسطح برمی انگیزد،مواضع مهمی که امروزه به وسیله ی علومی؛چون جانور شناسی ،فضانوردی وکیهان شناسی،زمین شناسی وجغرافیا شناخته شده اند.مسطح بودن زمین دراین آیه به چگونگی جای گرفتن دریا،خشکی ،رودها،وادی ها،تفکر در مسطح بودن زمین دلالت بر کروی بودن ودوران زمین نمی کند. چون واقع آن است که آیات قرآنی به صراحت از کروی بودن زمین سخن گفته اند.
«یغشی الیل والنهار یطلبه حثیثا» اعراف/54
وشب وروز را می پوشاند وشب شتابان به دنبال روز دوان است.
«ولا لیل سابق النهار وکل فی فلک یسبحون» یاسین/40
نه شب راسزد که بر روز پیشی گیرد؛بلکه همه در یک مدار مشخص در سیر اند
ازاین دو آیه روشن خواهد شدکه روز وشب بهدنبال همروان اند وهیچ کدام بر هم پیشی نخواهند گرفت،مضاف برآن روان بودن وبه دنبال هم آمدن روز وشب در یک خط مستقیم صورت نمی گیرد،چه اگر اینگونه میبود زمین درآن واحد،روز یا شب می بود. آیه ای دیگر از قرآن که نشان از کرویت زمین دارد:
«یقلّب الله الیل والنهار»(قلب)دراین آیه،دلیلی برگردش ودوران روز وشب برهم است؛زیرا پدیده ی مذکور جز بر سطح کروی ،اتفاق نمی افتد.
تشکیل قاره ها وتکامل زمین ازدیدگاه علم وقرآن
الف:ازدیدگاه علمی:
درسال 1915م نظریه ی دور شدن قاره ها) (continfal drift theoryمطرح شد،این تئوری توسط وگنر(Alfred weg ner) هواشناس معروف آلمانی در مورد چگونگی تشکیل قاره ابراز گشت وامروزه از اهمیت زیادی برخوردار است،نام دیگر آن«رانه ی قارهای»(رانده شدگی)نام گرفته است؛وگنر عقیده داشت که در گذشته قاره های کنونی زمین به یکدیگر متصل بودند،اما در نتیجه ی چرخش زمین به تدریج قطعه قطعه شده از یکدیگر دور شده اند به عقیده ی وگنر اشتقاق قاره ها تا ادوار آخر زمین شناسی نیز ادامه داشته است.به طوری که اروپا،آسیا، آفریقاوآمریکا تا دوره ی «تریاس»به یکدیگر متصل بودند.وی دلیل این فرضیه را شباهت جانوران وگیاهان قاره ها ووضع خطوط ساحلی اقیانوس اطلس می دانست. شواهد علمی فوق به تنهایی کافی بود تا تئوری پیوستگی قاره هارا قطعی سازد،اما بعد از اکتشافات علم جاذبیت فسیلی(magnetism)دیگر هیچ جای تردید ودرنگی درعلمی بودن وتئوری مذکور باقی نماند.زیرا دانشمندان فسیل شناس بعد از بررسی فسیل ها وسنگواره های مختلف این توانمدی راپیدا کردند تا موقعیت هر سرزمینی راکه درآن اشیا واجسام به سنگوا ره های فسیلی تبدیل شده است،مشخص گردانند،که بررسی های علم فسیل شناسی با قوانین جاذبیت زمین نیز مورد تایید قرار گرفته است؛قوانینی که اثبات می کنند،بخش ها وقاره های مختلف زمین درروزگاران گذشته وبسیار دور درمکان های فعلی نبوده اند،بلکه درست در مکان هایی قرار داشتند که تئوری دور شدن قاره ها ازیکدیگر آنهارامشخص گردانیده است. این مساله؛یعین دور شدن قاره ها به چیزی حدود 200میلیون سال پیش بر می گردد.
دیدگاه مفسران قرآن درباره ی آیه ی یاد شده
«تفسیر قرطبی»:می فرماید:«والارض بعدذالک دحاها»یعنی،آنرا گسترش داد واین اشاره دارد به اینکه آفرینش زمین بعد از آسمان بوده است وبعد از آن زمین را بسط وگسترش داد وبرای بهره گیری وانتفاع آماده ساخت.
«تفسیر ابن کثیر»:می فرماید: :«والارض بعدذالک دحاها»رابا آیه ی بعداز خود«اخرج منها ماءها ومرعاها»تفسیر کرده اند که آفرینش زمین قبل از آسمان بود،آما گسترش وپراکنده کردن آن بعد از آفرینش آسمان هاست.این همان دیدگاه ابن عباس استکه در تفسیر این آیه فرمود:«دحاها»آن است که اززمین آب و چراگاه ها را خارج کردو چشمه ها را جوشاندورود هارا خروشان ساخت وکوه ها وریگزار هارا آفرید».
«تفسیر المنیر»:«دحاها»آنرا گسترش دادوآرامشگاه آدمی ساختوبه شکل بیضی درآوردکه کروی کامل نیست،همان گونه که ملموس ماست،چه از جوانب فراخ گستردانده شده است.
«تفسیر نمونه»:«به هر حال منظور از(دحو الارض)این است که درآغاز،تمام سطح زمین را در آب های حاصل ازباران های سیلابی نخستین فرا گرفته بود،این آب ها تدریجا درگودال های زمین جای گرفتند وخشکی ها از آن سر برآوردندوروز به روز گسترده تر شدند تابه وضع فعلی درآمده واین مسئله بعد ازآفرینش زمین وآسمان روی داد».
نیمکره ی شمالی وجنوبی
خداند- بلند مرتبه- می فریاد:
«انمّا مثل الحیاه الدّنیاکماءانزلناه من السماءفاختلط به نبات الارض ممّا یاکل النّاس والانعام حتّی اذا اخذت الارض زخرفها وازّیّنت وظنّ اهلها انهم قادرون علیهااتاها امرنالیا اونهارافجعلنا هاحصیدا کان لم تغن بالامس کذلک نفصّل الآیات لقوم یتفکرون» یونس/24 به درستی که مثل زندگانی دنیا به آبی شبیه است که ازآسمان ها فرو فرستادیم تاباآن باران،انواع مختلف گیاه زمینازآنچه آدمیان وحیوانات تغذیه کنند بروید،تاآنگاه که زمینازخرمی وسبزی به خودزیور بربسته وآرایش کرده ومردمانش خود رابرآن قادر و متّصرف پندارندکه ناگهان فرمان ما به شب یاروز دررسد وآن همه زیور زمین رادور کند وچنان شود که گویی دیروز در آن هیچ نبوده این گونه خدا آیاتش را روشن برای اهل فکر بیان فرماید.
این آیه اززندگی انسان برزمین،سخن به میان می آورد واز چند واقعیت سخن می گوید:
نخست:زمین قبل از قیامت زینت وزیور به خود بسته،زیباوجذاب می شود؛
دوم:مردم گمان می برندکه به آفریدگار نیازی ندارندو قدرت آنها به حدی است که به هرکاری قادراند؛
سوم:قیامت،روز یاشب فرا می رسد.
پایین ترین نقطه ی زمین در قرآن
می فرماید:
«الم،غلبت الروم فی ادنی الارض وهم من بعد غلبهم سیغلبون» روم/1-3 الف،لام،میم،رومیان شکست خوردند درنزدیکترین(پایین ترین)سرزمین وایشان پس از شکست پیروز خواهند شد.
این آیه از جنگ های ایران وروم خبر می دهد؛هنگامی که پیامبر درمکه حضور داشتندوایرانیان بررومیان پیروز گشتند،اما آیات قرآن علی رغم دیدگاه عامه ی مردم خبر داد درآینده رومیان بر ایرانیان پیروز می شوند وجنگ در فلستین،نزدیک ترین بلاد به عربستان واقع خواهدشد،پیش گویی قرآن به گواه تاریخ به واقعیت پیوست.
سبزینه یا کلروفیل درقرآن
ازلحاظ علمی امروزه ثابت شده که گیاهان مواد غذایی خود راازسلول های موجوددربرگ های سبز(کلروفیل،سبزینه)می گیرند وسازده ی این مواد غذایی باعث به وجودآمدن میوه ها ودانه ها و سایر اجزای گیاهان است.چنان که قرآن دراین مورداشاره فرمود:«وهو الذی انزل من اسماء ماء فاخرجنابه نبات کل شیئ فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکما ومن النّخل من طلعها وقنوان دانیه وجنات من اعناب والزیتون والرمان مشتآبها وغیر متشابه انظروا الی ثمره اذا ثمر وینعه ان فی ذلکم لایات لقوم یومنون» انعام/99
خداوند کسی است که ازآسمان باران می فرستد ومابه وسیله ی آن آب،گیاهان رامی رویانیم واز آنها سبزینه(کلروفیل)وازسبزینه دانه های سفت وفشرده زیاد بیرون می آوریم واز شکوفه های درخت خرما خوشه های آویزان می آفرینیم وباغ های انگور،زیتون وآن راپدید می سازیم که به همشبیه یاباهم متفاوت اندواگر به میوه ی نارس ومیوه های رسیده عاقلانه بنگریدبدون شک،برای اهل تفکر ودانش نشانه هایی از خداوند است.
خداوند دراین آیه،حقیقت سبزینه را ذکر کرده وفرمود:عاقلانه بنگریم ودرآن تامل نماییم؛یعنی،سخن پروردگار که می فرماید: «فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکما ،ما ماده ی سبز رادر گیاه به وجود آورده ایم وازاین ماده ی سبز(سبزینه)دانه های سفت خارج کردیم.» علم گیاه شناسی عصر حاضر نیز به این حقیقت دست یافته است که عملکرد سبزینه هاوسازنده های سبزدر گیاهان به اندازه ای منظم ودقیق استکه هیچ کم وکاستی در آن راه نداردا.این نظم وانتظام در چگونگی رشد گیاهان دالّ برآیات روشن ومبرهن پروردگاراست وگویا این واقعیت هر آنچه از جانب خدا برمحمد- صلعم- وحی می شود،وملزم گردیدن به آن لازم .
قرآن وحفظ حبوبات
«قال تزرعون سبع سنین دابا فما حصد تّم فدروه فی سنبله الّا قلیلا ممّا تاکلون» یوسف/47 یوسف گفت:باید هفت سال پیاپی بکاریدوآنچه راکه درو می کنیدجز اندکی که می خورید درخوشه نگه دارید.
این آیه،تعبیر رویایی است از یوسف- علیه السلام- اما در بطن خود واقعیتی علمی رانیز پنهان داشته است وآن اینکه دانشمندان ثابت کرده اند،بهترین راه برای نگه داری دراز مدت حبوبات(گندم،جو،لوبیا و...)وجلوگیری از تباهی آنها – که به سبب جذب رطوبت وفعل و انفعالات هوایی صورت می گیرد- آن می باشد حبوبات را در خوشه ها نگه داری کنیم تابتوانیم دردراز مدت ازآنها بدون اینکه فاسد شده باشند،سود ببریم،واینکه خداوند متعال به حضرت یوسف فرمود که اینگونه آنها رانگه دارد.
اعجاز ریاضی حروف وکلمات
اعجاز ریاضی حروف وکلمات در قرآن
بعد از آنکه علم،قله های ترقی وپیشرفت رادر نوردید توانست به افق هایی دور دست دردانش بشری دست یابد.با کوشش دانشمندان اسلام،جنبه هایی نوین از اعجاز قرآن کریم به جهان عرضه شد.در آنسوتر ودرقلب بلاد غرب «دکتر رشاد خلیفه»دانشمند شیمیدان مصری با کامپیوتر ها ومغز های الکترونیکی،صحنه ای دیگر از اعجاز قرآن به جهان عرضه داشت؛ اعجاز حروف وکلمات وتناسب اعدادوارقام در قرآن کریم،همچنین دانشمند بزرگ دیگر مصری بنام«عبدالرّزاق نوفل»با تحقیقات خود،سهم بسزایی در این پیکار علمی بر خود نهاد. اینا ن با تحقیقات گسترده ی خویش ثابت کردند که قرآن این کان بی پایان در درازنای تاریخ،همان گونه که خود،فرمود:یک حرف برآن اضافه نشد و یک حرف از آن کاسته نگشت.تناسب ریاضی حروف وکلمات در قرآن به گونه ای استوار است که آدمی را وامی دارد،فورا به آنچه قرآن فرمود،ایمان بیاورد. درقرآن کریم،کلید آویزانی در ابتدای هر یک از سوره ها،وجود دارد که خواننده را به حقانیت دین مبین اسلام و واقعیت آن رهنمون می سازد.کلید اعجاز حروف وکلمات در قرآن«بسم الله الرحمن الرحیم» استاین جمله ی کوتاه 19حرف داردو قرآن به آن اشاره دارد؛در قرآن کریم آیه ی 74 سوره ی مدثّر می خوانیم:«علیها تسعه عشره»یعنی هر کس منکر حقانیت دین اسلام وقرآن باشد،بر وی عدد نوزده گماشته خواهد شد که به دیدگاه مفسران گذشته منظور از آن موکلان دوزخ می باشد.در دیدگاه«دکتر رشاد خلیفه»این عدد رمز وکلید اعجاز قرآن است.لذا وقتی حروف واولین آیه ی قرآن«بسم الله الرحمن الرحیم» راشمارش می کنیم،می بینیم 19حرف دارد.عجب آنکه هر یک از کلمات این آیه مضربی از عدد19است وتمام حروف مقطعه ای که در قرآن آمده اندوبسامد(تکرار)متفاوت دارند،مضربی از عدد 19 می باشندو درآن تصادفی اتفاق نیافتاده است.سیرمنطقی وتساوی ریاضی که در قرآن مشاهده می شود،اشعار بدان است که فرستنده ی قرآن کریم دانای جهان است وبر آنچه می فرستد کاملا آگاه وبشر رایارای آن نباشد که در صدد عناد وتکذیب برآیند. درسطور آتی خواننده ی محترم خواهد دید،چگونه اعجاز حروف واعداد در آیات قرآن موج می زند واورا به آن درجه از یقین می رسدکه قرآن کریم یگانه کلام خداونداست وتا انتهای زمان بر قله ی رفیع اعجاز خواهد بود وپی خواهد برد ازهر جنبه وهر زاویه که به آن بنگری اسرار زیبایی در خود نهفته دارد؛یعنی بسان عروسی طناز جلوه گری می کند وبه غمزه،دل می برد وعاشق رابرخود شیفته تر می سازد ومسلمان مومن را سرشار از غرور می کند که چه معجزه ی جودانی در اختیار دارد.
این تحقیقات،محصول سه سال کوشش پیگیر ومداوم «دکتر رشاد خلیفه»دانشمند شیمیدان مصری بود.وی این تحقیقات را در آمریکا در شهر «سانت لویس» در ایلت «میسورس»انجام داد. او برای تکمیل تحقیقات خود مدت ها از رایانه استفاده نمود که اجاره ی آنها در هر دقیقه 10دلار بودواین مبلغ با کمک جمعی از مسلمانان آن دیارپرداخت می شد.تمام کوشش استاد مزبور برای کشف معانی حروف مقطعه قرآن؛یعنی حروفی مانند(ق،الم،یس ،و...)صورت گرفته است،او به کمک محاسبات پیچیده ای ثابت کردکه رابطه ی نزدیکی میان حروف مزبور،با حروف سوره ای که در آغاز آن قرار گرفته است،وجود دارد. بنابراین ازمغز الکترونیکی تنها برای محاسبه ی تعدادحروف سوره هاوبه دست آوردن نسبت(وبه اصطلاح«درصد»)هر یک از آن حروف کمک گرفته است نه این که تفسیر آیات قرآن را ازماشین خواسته باشد.مسلما اگر این ماشین ها نبودند هیچ بشری قادر نبود به وسیلهی قلم وکاغذ این محاسبات را به آسانی انجام دهد!
اکنون به سراغ کشف مزبور می رویم
دکتر رشاد خلیفه می گوید:می دانیم قرآن کریم114سوره دارد که ازمیان آنها86سوره در مکه نازل گردیده و28سوره در مدینه،وازمیان مجموع سوره های قرآن29 سوره است در آغاز آنهاحروف مقطعه آمده است.جالب این است که این حروف درست،نصف حروف بیست وهشت گانه ی عربی را تشکیل می دهند که عبارتند از(ا-ح- ر- س- ص- ط – ع – ک – ل – م- ن – ه – ی) به این حروف گاهی «حروف نورانی»نیز می گویند.
او می گوید:سالها بود که من می خواستم بدانم معنی این «حروف به ظاهر از هم بریده»در آغاز سوره های قرآن چیست؟لذا هرقدر به تفاسیرمفسران بزرگ وآرای مختلفی که در این زمینه داده بودند مراجعه کردم،اماقانع نشدم،از خداوند بزرگ یاری جستم وبه مطالعه،دست زدم؛ناگهان به این فکر افتادم که شاید میان این حروف وحروف همان سوره ای که آنها در آغازش قرار گرفته است رابطه ای وجود داشته باشد.
نمونه هایی از اعجاز ریاضی وحروف در قرآن:
1- نسبت حرف«ق»در سوره ی «ق»از تمام سوره های قرآن بدون استثنا بیشتر است یعنی آیاتی که در طی 23 سال ،دوران نزول قرآن،در113سوره ی دیگر قرآن آمده،آن چنان است که حرف«ق»در آنها کمتر به کار رفته استواین به درستی حیرت آور استکه انسانی بتواند مراقب تعدادهر یک از حروف سخنان خود در طول 23سال باشد،در عین حال آزادانه مطالب خود رابدون کمترین تکلفیبیان کند،مسلما چنین کاری از عهده ی یک انسان بیرون است،حتی محاسبه ی آن برای بزرگ ترین ریاضی دان ها،بدون کمک کامپیوتر ممکن نیست.اینها،همه نشان می دهدکه نه تنها سوره ها وآیات قرآنبلکه حروف قرآن نیز روی حساب ونظام خاصی است که فقط خداوند،قادر برحفظ آن می باشد.همچنین محاسبات نشان داد که حرف(صاد)در سوره ی «صاد»نیز همین حال رادارد؛یعنی،مقدار آن به تناسب مجموع حروف سوره از هر سوره ی دیگر بیشتر است و حرف (ن)در سوره ی «ن والقلم»بزرگ ترین رقم نسبی را در 114سوره ی قرآن دارد تنها استثنایی که در این زمینه وجود دارد،سوره ی «حجر»است که تعداد نسبی حرف(ن)درآن بیشتر از(ن والقلم)است ،اما جالب این است که سوره ی «حجر»یکی از سوره هایی است که آغاز آن «الر»می باشدوبعد خواهیم دید این سوره ها که آغاز آنها(الر)است باید همگی در حکم یک سوره محسوب گردد،اگر چنین کنیم نتیجه ی مطلوب به دست خواهد آمدو(ن)در مجموع این سوره ها از (ن والقلم)کمتر خواهد شد!
2- چهار حرف(المص)را در آغاز سوره ی اعراف در نظربگیرید،اگر الف ها،لام ها،میم هاو صاد هایی که در این سوره وجود دارد با هم جمع کنیم،نسبت آنرا با حروف این سوره بسنجیم،خواهیم دید که تعداد مجموع آن از هر سوره ی دیگر قرآن بیشتر می باشد! همچنین چهار حرف (المرا)در آغاز سوره ی« رعد» همین حال رادارد ونیز پنج حرف(کهیعس)در آغاز سوره ی« مریم» اگر روی هم حساب شوند،برمجموع این پنج حرف در هر سوره ی دیگر قرآن فزونی دارند!دراینجا به چهره تازه تری از مسئله بر خورد می کنیم که نه تنها یک حرف جداگانه دراین کتاب آسمانی روی حساب ونظم خاص گذاشته شده،بلکه حروف متعدد آن نیز چنین هستند. جالب این است که حروف مقطعه اوایل سوره های قرآن طوری نوشته شده اندکه برحسب اکثریت هستند(سیر نزولی)یعنی،نمی توان به جای «الم» بنویسیم(الف- لام- میم)چون تعداد الف از لام بیشتر،وشماره یل،از میم زیاد تر است. برای نمونه:میزان استفاده از سه حرف(الف- ل- م)در سوره ی مبارکه ی «بقره»بدین قرار است(الف4592)،(ل3204)و(میم2195)بار تکرار شده است و به ترتیب نزولی از بیشتر به کمتر.ودر(الم)اول سوره ی «آل عمران»(الف2578)،(ل1885)و(میم1251)بار تکرار شده اند،همچنین (الم)در سوره ی عنکبوت(الف784)،(ل554)و(میم344)بار آمده اند،وباز (الم)سوره ی «روم»(الف547)،(ل396)و(میم318)بار آمده استودر (المر)سوره ی «رعد»(الف625)،(ل475)،(میم260)و(ر137) بار تکرار شده است.درتمان مثال های ذکر شده،ترتیب نزولی حروف مقطعه رعیت شده است،یعنی اولویت به حروفی داده شده که بیشتر در آن سوره ،تکرار شده است واین قاعده در تمام حرف های اوایل سوره های قرآن مراعات شده است.سبحان الله!تا اینزمان برای هیچ دانشمند و نویسنده ای ممکن نبوده،موعظه یا مقاله یا کتابی بنویسد و رعایت تکرار حروف را بکند.به این ترتیب آن حروف هم برعدد (19)که تعداد حروف(بسم الله الرحمن الرحیم)است قابل تقسیم باشند وهم درصدش از باقی حروف به کار رفته بیشتر و هم رعایت اولویت فراوانی حروف به کار رفته را نموده باشد.
3- تاکنون بحث در باره ی حروفی بود که تنها درآغاز یک سوره ی قرآن قرار داشت،اما حروفی که درآغاز چند سوره قرار دارد(مانند المرا و الم)شکل دیگری به خود می گیرد وآن اینکه بر طبق محاسبات مغز الکترونیکی مجموع این سه حف(ا- ل- م)اگر در مجموع سوره هایی که با«الم»آغاز می گردد حساب شود،نسبت آن با مجموعه ی حروف این سوره ها بدست آید از میزان آن در هر یک از سوره های دیگر قرآن بیشتر است. در اینجا باز مسئله صورت جالب تری به خود می گرفته وآن اینکه نه تنها حروف هر سوره ی قرآن تحت ضابطه و حساب معینی است،بلاکه مجموع حروف سوره های مشابه،نیز ضابطه و نظام واحدی دارند .استاد مزبور همچنین نکات دیگری رانیز یاد آور نمود:
1- رسم الخط اصلی قرآ« را حفظ کنید؛
او می گوید:تمام این محاسبات در صورتی صحیح است که به رسم الخط اصلی و قدیمی قرآن دست نزنیم؛مثلا،اسحق و زکوه و صلوه را به همین صورت بنویسیم نهد اسحاق و زکات و صلاه در غیر اینصورت محاسبات ما به هم می خورد.
2- دلیل دیگری بر عدم تحریف قرآن؛
این تحقیقات نشان می دهد که در قرآن مجید حتی یک حرف هم کم و زیاد نشده است.
3- اشارات پر معنی
در بسیاری از سوره های قرآن که با حروف مقطعه آغاز می شود پس از ذکر این حروف اشاره به حقانیت و عظمت قرآن شده مانند:«الم ذالک الکتاب لا ریب عیه»وامثال آن. این خود اشاره ی زیبایی با ارتباط حروف مزبور با اعجاز قرآن است.
نتیجه ی بحث:از مجموع بحث فوق چنین نتیجه می گیریم که حروف قرآن مجید که در طی23 سال بر پیامبر- صلعم- نازل شده حساب بسیار دقیق و منظمی دارد و هر یک از حروف الفبا با مجموع حروف هر سوره دارای یک نسبت ریاضی کاملا دقیق است که حفظ و نگه داری چنین نسبتی برای بشر- بدون استفاده از مغز الکترونیکی- امکان پذیر نیست.
نمونه هایی از تساوی کلمات در قرآن
کلمه |
تعداد |
کلمه |
تعداد |
|
الدنیا الآخره الملائکه الشیاطین الحیاه الموت النفع الفساد الضالون الموتی المسلمین الجهاد اصنام خمر قل قالوا کافرین الناس الرسل ابلیس استعاذه المصیبه الشکر الانفاق الرضا الذهب الترف السحر الفتنه تعذیب:تنکیل بغضاء:شدید |
115 115 88 88 145 145 50 50 17 17 41 41 5 5 332 332 154 368 368 11 11 75 75 73 73 8 8 60 60 5 5
|
ظلمت نور نار الشده الصبر محمد الشریعه الرجل المراء الصلاه الشهر الیوم الرغبه الرهبه |
49 49 154 114 114 4 4 24 24 5 12 365 8 8
|
بعد از همین نگاه گذرا می گوییم:«هر انسان بصیر وآگاه از اوضاع و شرایط عصر نزول قرآن- که هیچ خبری ازوسایل علمی و حافظه ای کامپیوتری و محاسبه ی مغز الکترونیک نبوده است- با قطع و یقین می داند،که تمام جوامع بشری پراکنده در قاره های جهان،هرگز و هرگز قادر نبوده اند،کتاب بزرگی همچون قرآن را شامل آن همه مطالب جهان بینی و ایدئولوژی و روابط فردی و اجتماعی و علوم و معارف عقلی و طبیعی را باآن بلاغت سراسر اعجاز،به گونه ای تنظیم کنند که در بین(323015)حرف آن و در بین(77430)کلمه آن- آن گونه که بیان گردید- رمز کلیدی و رابطه های ریاضی و تناسب عددی و ارقام رمزی را منظور نمایند،بنابر این تنظیم حرف و کلماتقرآن خارق العاده و خارج از قدرت جوامع بشری است و جز کلام خدا چیز دیگری نیست».
با تفکر دردقت و انسجام و بسآمد زیبا و سنجیده ی حروف و کلمات در قرآن دل ما خاضع می شود و هر معاندی برراه تسلیم می رود،اماآنان که در دلهایشان کژی و ناراستی است و قلبشان پر از ریم و جهل و نادانی استباز سر باز می زنندو به توجیه و تاویل می پردازندو از سر عجز و ناتوانی اظهار می کنند؛این مقوله،امری ساده یا بیانی یا تاویلی است. حال آنکه قرآن معجزه ی جاویدان حضرت رسول است و تا جهان باقی استاشعه های اعجاز در آن می در خشندو باعث اطمینان مومنین و عجز استوار معاندین و دشمنان قرآن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.